حاشیـه ی دفتـرش نوشـت:
آدم عـاشق, به آسـانی نمیمیـرد.
بلکه یک روز سرد بارانی, دستش را میگذارد روی قلبـش
و اجـازه می دهد, دلـش آرام آرام بـگیرد...
نوشـت:
من از این عشـق, رد نمیشوم.
من در این عشـق, حل میشوم.
نوشـت:
بیزارم از روزهـای سرد بارانی.
دفترش را بسـت.
.
دستش را روی قـلـبــــــش گذاشت...
نظرات شما عزیزان:
|