باران زیباست
و از آن زیباتر حس بارانی زیر باران باید رفت
با چشمان خیس از انتظار زیر باران رفتن پر شدن از بوسه های بارانی
و حس خوب مرطوب شدن
زیر شوق نگاه های اسمان
دستها... در انتظار لحظه رسیدن است
وچشمها برای دیدن لحظه های ناب ارزوها پر میزند
لبها پر از شوق...ونفسها برای یکی شدن
ویکی بودن... برایم بگو
بگو که همه ی بودن های اسمان برای لحظه ایست که
در اغوش زمین ارام میگیرد
وهمه بودن های من برای ان است که
اه...اه نمی دانم... کدام کوچه، کوچه اخر است
کدام کوچه حس بارانی دارد... و پلاک در خانه تنهایی تو چند است
باید رفت ..اما چگونه... ... باران میبارد
وچه غریبانه بدرقه میکند بوسه هایش قدمهای تنهایی مرا
نظرات شما عزیزان:
|